۴ شهریور ۱۳۸۹

9

مثل هذیان دم مرگ،مثل خواب دم صبح...

لام انگل رو گذاشتم زیر میکروسکوپ،تا جایی که حافظه ام قد می ده، یه کرم صورتی رنگ بود.پیچ بزرگ میکروسکوپ رو هی می چرخوندم و روی طول بدن کرم،پیش می رفتم.رسیدم به یه انتهای بدنش که نمی دونم سرش بود یا تهش. یک دفعه دو تا چشم گرد زرد روش سبز شد،از همون چشم ها که کارتون های ژاپنی می ذاشتن رو صورت شخصیت هاشون. چشم ها با همون حالت نگاه شخصیت های فوتبالیست ها وقتی که دوربین چند دقیقه زوم می کرد رو صورتشون ،زل زده بود به عدسی چشمی و در ورای اون به چشم های من و هی باز وبسته می شد. از اونجا که از کلاس پاتولوژی عملی،داغ دیدن سر انگل روی دلم مونده بود، از شوق این که سر کرم رو دیده ام،زیر لب گفتم:اسکولکس!اسکولکس! و در حد چند هزارم ثانیه هم به این فکر فرورفتم که این انگل مگر زنده است که چشماش رو باز و بسته می کنه؟ پیش از اینکه فرصت کنم ذهن خودم رو با این سوال آزار بدم، از بقیه ی بدن کرم هم،چندین جفت دیگراز همون چشم های گرد زرد با همون لحن نگاه، دراومد و من هم وحشت زده سر از میکروسکوپ برداشتم و لام رو از زیر عدسی درآوردم.کرم صورتی آروم آروم خودش رو از زیر لایه ی رویی لام بیرون کشید(لام دو لایه دیده بودین؟) و من وحشت زده تر فقط نظاره گر هنرنمایی اش بودم.در عرض چند ثانیه(شاید هم در طول چند ثانیه،مطمئن نیستم)تمام سیر تکامل مار رو روی دور 256ایکس، عقب گرد ، اجرا کرد و روی تن صاف یکنواختش دو جفت دست و پای کوچک در آورد و به سرعت از دایره ی دیدم خارج شد. در این احوالات تنها مسئله ای که ذهن من رو به خودش مشغول کرده بود، این بود که جواب آزمایشگاه دانشگاه رو چی بدم که انگل عزیزشون رو به فنا دادم؟ و همین جا بود که یک لامپ در مغزم روشن شد،به یاد آوردم که در دانشگاه برای مهار این مارمولک ها اونها رو توی جعبه ای که یک دوچرخه در مقیاس مینیاتوری در وسطش تعبیه شده بود،قرار می دادیم و مجبورش می کردیم رکاب بزنه و از این رکاب زدن یک جور انرژی ای تولید می شد که دقیقا نمی دانم به چه دردی می خورد.جعبه ی نام برده رو درست کنار پام پیدا کردم و درش رو باز کردم و در کمال شعف دیدم مارمولک صورتی عزیزم روی دوچرخه اش نشسته و با لبخندی به پهنای صورتش، رکاب می زند.در جعبه را بستم و چشمانم را باز کردم،باز هم حکایت صبح های امتحان و خواب دم صبح و...


۱ نظر:

  1. الهــــــــــام!!!خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم!!!اینجا خوابتو بهتر از اون روز تعریف کردیا!!!لایک!

    پاسخحذف