۲۸ دی ۱۳۸۸

سهراب سپهری


آسمان آبی تر،


آب آبی تر،


من در ایوانم،رعنا سر حوض


رخت می شوید رعنا


برگ ها می ریزد.


مادرم صبحی می گفت:موسم دلگیری است


من به او گفتم:


زندگانی سیبی است،گاز باید زد با پوست.


...


آفتابی یکدست سارها آمده اند.


تازه لادن ها پیدا شده اند.


من اناری می کنم دانه به دل می گویم:


خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود


می پرد در چشمم آب انار:اشک می ریزم


مادرم می خندد.


رعنا هم.

۲ نظر:

  1. اگه دونه هاي دل مردم پيدا بود كه اشك آدم در مي اومد (:... اينو گوش كن:
    http://snd.tebyan.net/1387/04/20080719170419743.mp3
    در ضمن وبلاگ خوبي داري فقط يه كم بيشتر روش وقت بذار

    پاسخحذف
  2. LIKE!
    age dunehaye dele hame malum mishod cheha ke nemishod...!

    پاسخحذف