۲۳ آذر ۱۳۸۸

هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی
از این زمانه دلم سیر می شود گاهی
عقاب تیزپر دشت های استغنا
اسیر پنجه ی تقدیر می شود گاهی
صدای زمزمه ی عاشقان آزادی
فغان و ناله ی شبگیر می شود گاهی
نگاه مردم بیگانه در دل غربت
به چشم خسته ی من تیر می شود گاهی
مبر ز موی سپیدم گمان به عمر دراز
جوان زحادثه ای پیر می شود گاهی
بگو اگرچه به جایی نمی رسد فریاد
کلام حق دم شمشیر می شود گاهی
بگیر دست مرا آشنای درد بگیر
مگو چنین و چنان، دیر می شود گاهی
به سوی خویش می کشد مرا چه خون و چه خاک
محبت است که زنجیر می شود گاهی
مبر ز موی سپیدم گمان به عمر دراز
جوان زحادثه ای پیر می شود گاهی
بگو اگرچه به جایی نمی رسد فریاد
کلام حق دم شمشیر می شود گاهی
هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی
از این زمانه دلم سیر می شود گاهی
به سوی خویش می کشد مرا چه خون و چه خاک
محبت است که زنجیر می شود گاهی  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر